ترانه ی زندگیم (Loyal) | ||
3170=888 ... !!!!!!! رسیدیم به مقصد 888 .... پس از گذشت 8سال و 8ماه و 8 روز
[ یکشنبه 94/10/27 ] [ 10:48 صبح ] [ رضا تنها ]
8 سال از با هم بودنمان میگذرد و من هنوز همان حسی را که از اول نسبت بهت داشتم رو دارم . همان حسی که " بدون تو نمی توانم........ " 8 سال از کنار هم زندگی کردنمان میگذرد و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظات را برایم بسازی . از وقتی با هم هستیم روزها سپری شدن، چه تلخ و چه شیرین..... خدا را شاکرم که در تلخیهای زندگی کنارم بودی و شادی را با بودنت به کامم شیرین تر کردی سالـــگرد یکـــی شدنمـــان مبـــــارک [ شنبه 94/2/12 ] [ 4:55 عصر ] [ رضا تنها ]
[ دوشنبه 93/10/29 ] [ 4:36 عصر ] [ رضا تنها ]
با کمی تاخیر ... و اینبار با تو متولد شدم ، با تویی که زمستان را در کنار منی … [ دوشنبه 93/10/29 ] [ 3:59 عصر ] [ رضا تنها ]
1386/02/19 - 1393/09/25 و انگار از گذشته های دور با هم بوده ایم ، انگار عمریست تو را میشناسم … آن زمان های دور تا این لحظه هایی که رسیده ایم به نور… آغاز دنیا و آمدنت با همان حس و حال ، تا به امروز… همیشه دوستت دارم ، مثل آن لحظه های دور ، مثل امروز … و روزی ،فردا خواهد آمد و ما در کنار هم خواهیم ماند ، تا دنیا بگذرد و عمر به روزهایی برسد که عشقمان همچنان مثل یک قرص کامل ماه بماند! برمیگردیم به گذشته ها، نگاهی می اندازیم به آن لحظه ها ، لحظه ای سکوت و چند نقطه… آری عشقمان پا برجاست ، پر تپش تر از قبل ، پرشورتر از دیروز ، هنوز در فکر آنم که چرا آن پروانه در حسرت عشقمان میسوخت … و این زندگیست ، که نه گذشته ها ، نه امروز و نه دیروز را میشناسد، زندگی تنها عشقمان را میشناسد و میبیند که تاریخ عشق ما گرچه به افسانه ها خواهد پیوست (7سال و 7ماه و 7روز) ،اما ... اما حقیقتیست که همیشه و هر لحظه در قلبهایمان ورق خواهد خورد و در هر صفحه از آن کلام دوستت دارم موج میزند…
[ سه شنبه 93/9/25 ] [ 1:0 صبح ] [ رضا تنها ]
شاید این تنهایی بهتر باشد کمی آرامتر ، با دلم مهربانتر گرچه محبت نیست ، اما دلم از غم ها دورتر... شاید کمی چشمهایم را باز کنم محبت را هم ببینم و آن را لمس کنم! نه به دنبال درمان برای دردهایم ، نه زخمی است که عذاب دهد این دل تنهایم... شاید این تنهایی بهتر باشد... در عالم خود هستم و با سکوت همنشین! اینجا دلم هیچ حرفی ندارد و ادامه زندگی چند نقطه چین! گهگاهی شاید یک قطره اشک به جرم تنهایی ، و من میخواهم حبس ابد باشم در این زندان بی کسی حالم خیلی خوب است ، لبخند هم در برنامه زندگی ام است .... لذت می برم از پرواز پرنده ها ، اگر خزان زودتر بیاید ، از آمدن باران ها... به دور از هیاهوی قلب ها ، دلتنگی و غصه آدمها ... شاید این تنهایی بهتر باشد ، نه اینکه یکی بیاید و حالم از گذشته ها بدتر باشد... آهنگ غمگینی است ، اما دلنشین ، درگیر با سکوتم ، ای تنهایی بیا در کنارم بنشین... [ یکشنبه 93/9/16 ] [ 7:14 عصر ] [ رضا تنها ]
یـــکی از همیـــــــن روزهــــــــــا
بایـــد خدا را صدا بــــــــــزنم
یک میــــــــز دو نفــــــــره
دو صنـــــــــدلــی
یــــــــکی مـــــــن
یـــــــــکی خــــــدا
حــــــرف نمـــــــیزنم
نـــــــگاهم کافیــــــست
میـــــــــدانم
برایـــــــــم اشــــــــک می ریــــــــزد!! [ پنج شنبه 93/5/9 ] [ 9:4 صبح ] [ رضا تنها ]
دلم هوای خودم را کرده است [ شنبه 93/5/4 ] [ 3:53 عصر ] [ رضا تنها ]
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت روز میلاد، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه دیدار برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت [ شنبه 93/5/4 ] [ 3:47 عصر ] [ رضا تنها ]
نه حوصلـــه ی دوســـت داشتــن دارم
نه می خواهـــــــم کسـی دوستـــــــــم داشتـه باشد
ایـن روزهـــا ســـــَــــردم … مثـل دی , مثـل زمستــــ ـــــان … احســــــاسـم یـخ زده آرزوهـــــــــایـم قندیــــل بستــه امیــــــدم زیــر بهمــن ِ ســرد ِ احســاساتم دفــــــــن شـده … نه به آمـــــدنی دل خوشــم و نه از رفتـــــنی غمگیــن ایـن روزهـــا پــُر از سکـــــــــوتـم . . .
[ یکشنبه 93/3/25 ] [ 7:13 عصر ] [ رضا تنها ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |